Bendik Riss بندیک ریّس

بندیک ریّس

Bendik Riis

شماره 1 بندیک ریّس

شماره 1 بندیک ریّس

بندیک ریّس

Bendik Riis

   در «فردریک استاد» Fredrikstad در سال 1911 در یک خانواده ی تهیدست متولد شد. وی یکی از بزرگترین نقاشان- رنگ نگاران نروژ محسوب می گردد. . شرایط نا مساعـد خانواده سبب آن شد که به بیماری اسکـیزوفرنی مبتلا گردد.

  «ریّس» دیوانه  به نظر خیلی ها بعد از «مونک» بزرگـترین نقاش نروژ محسوب می گردد. وی  در آخرین دوران زندگی خود به عنوان هنرمند به رسمیت شناخته شد و قبل از مرگش در سال 1988 در باره ی کارهای  وی نظریات  مثبتی  از سوی کارشناسان هنری ارائه شد.   وی از سال 1990 و بعد از مرگش  شهرت  پیدا کرد.

  «ریس» در کنار کار نقاشی و طراحی، شعـر نیز می سرود و رمان هم می نوشت . . درسال  1928 زمانیکه «ریّس» شانزده ساله بود؛ خانواده ی وی به علت بدهکاری از خانه ی خود بیرون  انداخته شدند وخانه ی آنها به حراج گذاشته شد. ریّس از روی عکسی از آن حادثه،  درسال 1955 تابلوی «بیرون  انداخته شدگان» را نقاشی کرد.

  وی  در دوران کودکی خیلی زود  استعداد خود را در هنر نقاشی نشان داد  . وی علاقه ی شـدیدی به طبیعـت داشت و تغـییر فصول  وی را به شوق می آورد. در کنار کار و زحمت روزانه، بعد از ظهرها  در مدرسه ی فـنی به کار آموزش نقاشی پرداخت. در سال 1933 در نمایشگاه پاییزی با یک تابلو به نام «افلیج» شرکت کرد.

  در پاییز سال  1939 در مدرسه ی دولتی فنی اسلو به تحصیل مشغول شد.  استادان وی  در این دوره » کارل هوبرگ» و»پر کروگ» Karl Høgberg  and  Per krohg بودند (پر کروگ فرزند کریستیان کروگ و اودا است).  در سال 1940 در دانشکده ی هنر یادگیری را ادامه داد.

  در سالهای دوران جنگ جهانی «ریّس» در «فردریک استاد» اقـامت گزید  این سال ها؛ سالهای مولدی برای وی بودند .در سال 1942 نمایشگاهی از آثار وی در کتابخانه ی شهر بر پا گردید و سال بعد نیز دراسلو نمایشگاه دیگری از کار های وی برپا شد. در سال 1943 چهل طرح معماری برای ساختمانهای شهرش کشید، و دست به سرودن شعر زد. از جمله ی این اشعار شش جلد کتاب  دست نویس تحت عنوان «فصول  سال» است . وی یک سری داستان نوشت و دست به تصنیف موزیک زد. در همان سال مادرش به ناراحتی روانی دچار گردید و پس از مدت کوتاهی در بیمارستان روانی درگذشت.

  تظاهرات ضد جنگ «ریّس»  در » فردریک استاد» زبانزد همه شد.  وی از روشهایی غیرعادی  برای نشان دادن اعتراض خود استفاده می کرد. برای مثال از پیاده روی وی  در روز 17 می 1944 می تواند نام برد .وی با تاج طلایی رنگی از مقوا بر سر؛جوراب هایی تا زانو و پیراهن و کفش طلایی رنگ در خیابان به راه افتاد. درحالیکه کودکان بی شمار و آدمهایی که به تماشای وی آمده بودند بدنبال وی راه افتاده بودند. «ریّس»  در حالیکه سرود ملی نروژ را می خواند پرچمی را با خود حمل می کرد که روی آن نوشه شده بود» دوست صلح». وی از سوی پلیس دستگیر و زندانی گردید. زمانی که در زندان بود مورد معاینه قرار گرفت و دیوانه اعلام شد. اما پدرش مانع  بستری شدن وی در بیمارستان روانی گردید. اما  سال بعد زمانیکه پدرش درگذشت و خانواده اش از هم پاشید، دوباره «ریّس» را دیوانه اعلام کردند و به اجبار او را در ماه می سال 1946 در بیمارستان روانی » گایو ستاد» بستری کردند. سال بعد خواهر وی نیز در بیمارستان روانی بستری شد که در سال 1987 در همان جا درگذشت.

  مدت شش سال «ریّس» در بیمارستان روانی بستری بود. در طول این مدت بارها در معرض شوک برقی قرار گرفت. تعدادی از مهمترین کارهای  وی در  این  دوران صورت گرفته اند و بر اساس تجربیاتش از بیمارستان روانی هستند. در سال 1952 از بیمارستان مرخص شد و  در جزیره ای در نزدیکی اسلو و تحت نظارت سازمان حمایت از کودکان اقامت داده شد. «ریّس» به خلق تابلوهای هنری ادامه داد و در چندین نمایشگاه شرکت کرد. نمایشگاه انفـرادیش  در سال 1958 در اسلو برای وی موفـقـیت زیادی به همراه داشت و تعداد زیادی از کارهایش به فروش رفتند. در اواخر سال 1950 وی نقاشیهایی چون» اخته کردن»، » ده هزارولت» و » زنده شکافی» خلق کرد که نمایانگـر تجربیات وی از اقامت در بیمارستان روانی بودند. در سال 1966 بار دیگر به اجبار در بیمارستان روانی «هالدن» بستری گردید و سال 1973 درهـمان جا درگذشت.

  بسیاری از کارهای وی؛ که ویژگی های هنری «ریّس» را نمایش می دهـند؛ از تجربیات وی در بیمارستان روانی الهام گرفته شده اند.  وی در این تابلوها انسانهایی را نشان می دهد که درمعرض آزمایش های روانی و شکنجه هایی نظیر جراحی » لوبوتومی» قرار گرفته اند.

  «ریس» از بعد از سال 1950 محبوبیت پیدا کـرد. اما در دوران های مختلف نقاشی های خاصی از وی مورد علاقه ی مردم واقع شد. در ده سال اول بیشتر تابلوهایی  با موضوع طبیعـت مورد پسند بودند ولی بعداً بیشتر تابلوهایی که نشان دهنده ی سیطره ی صاحبان قدرت بر انسانها به ویژه در بیمارستان های روانی بودند؛ بیشتر مورد توجه واقع شدند.

  در بیمارستان نداهایی درونی وی را به سوی آفرینش تابلوها و نوشته ها سوق دادند. «یاکوب یاکوبسن» یکی از هنرشناسان نروژ در مدت بیش از بیست سال کارها و دست نوشته های «ریّس» را  در دو جلد جمع آوری کرد.  قبل از آن تابلوهای «ریّس» در گوشه و کنار و در خانه های نروژ پراکنده بودند.  بیشتر کارها در نزد کسانی بودند که برای «ریّس» کاری انجام داده بودند و دستمزد خود را به صورت  تابلوهایی از وی دریافـت کردند؛ و یا نزد روان پزشکانی که در حین معالجهی!؟ وی، تابلوهایش را دزدیده بودند.

 منبع : ویکی پـدیا

مقاله ی آندرس میکله بوست

Anders Myklebust

در روزنامه ی سرزمین ما.

بیان دیدگاه