کنوت هامسون Knut Hamsun

کنوت هامسون
Knut Hamsun
«کنوت هامسون» نویسنده نروژی یکی از بیست نویسنده بزرگ جهان محسوب می گردد » ارنست همینگوی» می نویسد ( من هنر نوشتن را از هامسون آموختم) . هامسون اثر برزگی در ادبیات جهان داشت و براساس عقیده عده ای از منقدان هنری بنیانگذارسبک» رومان نو» است
«هامسون» در سال 1859 در در «وگو»
Vågå
در استان «اوپلاند» متولد شد . «کنوت» سه ساله بود که خانواده به شهر کوچکی بنام»هامسون» در «نورد لاند» درشمال نروژ نقل مکان کردند. بعد ها «کنوت» نام «هامسون «را بعنوان لقب خود انتخاب کرد. در سن نه سالگی به نزد عموی خود رفت . عموی «هامسن» فردی کوتاه بین و بشدت مذهبی بود . تحمل این شرایط برای «کنوت» جوان بسیار مشکل بود و چندین بار تلاش کرد تا از نزد عمویی خود فرار کند ولی هر بار با شکست روبرو شد تا ا ینکه عاقبت در سن 14 سالگی به نزد پدرخوانده خود رفت .» کنوت هامسون» در تمام طول زندگی خود تنها 252 روز به مدرسه رفت.
از سال 1874 به بعد به کار های گوناگونی پرداخت . از جمله کفاشی؛ معلم مدرسه و کارگر راه سازی . بعد از نوشت کتابی بنام » گوده فولده» که موفقتی نصیب وی نکرد؛ عازم کپنهاک شد. در انجا نیز موفقیتی کسب نکرد و بار دیگر به نروژ باز گشت .
وی چندین بار همچون یک مهاجر عادی به امریکا مسافرت کرد و درانجا نیز بکارهای نظیر کارگر کشاورزی ؛ چوپان خوک؛ فروشنده ؛ کارمند ؛ منشی ؛ مامورخط اهن و روزنامه نگار پرداخت . در طول اولین سفرش به امریکا دوچار بیمار برونشت شد . وی تصور می کرد بزودی خواهد مرد و به همین دلیل در سال 1886 به نروژ باز گشت تا اخرین روزهای حیات را در کشور خود باشد . اما هوای پاک و طبیعت شفا بخش سرزمین مادری وی را شفا داد و بعد یک سال اقامت در هتلی بیماریش بهبود یافت . بعد از نجات از بیماری بار دیگر به امریکا سفر کرد . درآن هنگام وی به ایده الهای چون برابری و ازادی به سبک امریکایی اشتیاق فراوانی نشان می د اد و به رشد و ترقی و بهبود زندگی انسانها در سایه دموکراسی امریکا ایمان داشت . اما خیلی طول نکشید که عمیقا ناامید شد وبه این نتیجه در امریکا پول تائین کنند ه همه چیز است و حتی قدرت سیاسی نیز قابل خرید و فروش است و این سرمایه است که حکومت می کند و نه مردم .
وی در» مینه پولیس» با «مارک توایین» نویسنده بنام امریکایی ملاقات کرد و با چند تن از انارشیستها *نروژی ساکن امریکا اشنا شد و به هوادارای از انها پرداخت . از سال 1887 تا سال 1888 چندین سخنرانی در «مینه پولیس» برگزار کرد . این سخنرانی ها سبب شهرت وی بعنوان یک هواداری آزادی و منتقد نظام حاکم شد. وی بعد از اعدام انارسیشت های شیکاگو در 11 نوامبر سال 1887*؛ در بدون درنگ به هواداری ار اعدام شدگان پرداخت. ویک روبان سیاه بزرگ بر بازویش نصب نمود.
در سال 1888 «هامسون» به اروپا باز گشت و یک بار دیگر در کپنهاک ساکن شد و در انجا براساس سخنرانی هایش در امریکا دست به نوشتن کتابی زد . این کتاب » در باره زندگی معنوی امریکای مدرن» نامیده شد؛ و جوهر اصلی ان انتقاد از سبک زندگی ؛ سیاست وهنر امریکایی بود. هواداری از شهیدان انارشیست بگونه اشکار در کتاب محسوس است .
چند سال بعد هامسون این گونه در باره رابطه اش با انارشیست می گوید:
( در طول زندگیم چندین بار عقایدم را تغیر دادم در امریکا به ایده لوژی آرناشیست گرایش داشتم اما در طول زمان متوجه شدم که این ایده در شرایط کنونی جامعه قابل پیاده شدن نیست . البته باید بگویم که تمامی این ایده لوژی را درست متوجه نشد. شاید بخشی از این اندیشه ها درآینده قابل اجرا باشد.)
در سال 1888؛ زمانیکه هنوز «هامسون» در کپنهاک زندگی میکرد؛ در مجله رادیکال » زمین نو» بخشی از یک رومانی را به چاپ رساند که بعدا این رومان تحت عنوان » گرسنگی » انتشار یافت. بخشهای این رومان به صورت ناشناس منتشر شد و به همین دلیل حدسهای زیادی زده شده که چه کسی می تواند نویسنده این اثر با ارزش باشد. بالاخره در سال 1890 تمامی کتاب منشتر شد انتشار این کتاب «هامسون» را به عنوان نویسنده چیر دستی معروف کرد و نشاندهنده شخصیت ادبی وی شد. این رومان که بصورت اول شخص نوشته شده بود سبک نویی داشت و قهرمان این با وجود انکه بی غذایی تمامی وجود وی را به درد میاورد اما اجازه نمی دهد تا گرسنگی شخصیتش را درهم بشکند. این رومان انچنان با قدرت وتوانایی نوشته شد که تا مغز استخوان خوانده نفوذ می کند.
در جریان استقلال نروژ وی خواهان جدای کشورش از سوئد بود
از سال 1899 تا سال 1990 «هامسون» سفری بسوی شرق نمود . ابتدا به فیلاند و سپس به روسیه ؛ گرجستان ؛ قراقستان وبالاخره به ترکیه سفر کرد . درطول این سفر مواد مورد نیازش را بر نوشتن نمایشنامه » ملکه تامارا» را جمع اوری کرد در سال 1903 انرا منتشر نمود . در این نمایشنامه ملکه تامار در گیرجنگ با یکی از خانها مسلمان و سپاه وی است . خان مسلمان دستگیر می شود وملکه تامار عاشق زندانی خود می گردد. در اخر خان مسلمان کشته می شود و ملکه تامارا عهد می کند هرگز با مسلمانان نجنگند . پیام این نمایشنامه آشتی و تساهل بیین مذاهب و ادیان است .
نمایشنامه «ملکه تامارا» در سال 1904 در تاتر ملی نروژبصحنه امد.
کتاب «در یک سرزمین افسانه ای » – سال 1903- نیز براساس تجربیات «هامسون «از سفرش به شرق نوشته شده
«کنوت هامسن» در سال 1898 با» برگیلوت بک»
Bergljot Bech
ازدواج کرد که این ازدواج در سال 1906 به طلاق منجر شد . حاصل این پیوند دختری بنام «ویکتوریا » بود. «هامسون» در سال 1909 بار دیگر با هنر پیشه بنام «ماریه اندرسن»
Marie Andersen
که بیست و دوسال از وی جوانتر بود ازدواج کرد این دوتا پایان عمر با هم زندگی کردند. حاصل این ازدواج چهار فرزند بود.
درسال 1918 «هامسون» مزرعه بزرگی در «نورهولم»
Nørholm
در
گریمستاد
Grimstad
خرید و یک مزرعه نمونه درانجا ایجاد کرد. کار کشاورزی همیشه با زیان فراوانی همراه بود ولی درآمد حاصل از نویسندگی که با گذشت زمان مبلغ قابل توجهی شده بود؛این زیانها را جبران می کرد.
«هامسون» بسیاری از اوقات خود را در بیرون از محل اقامتش ودرسفر بسر می برد .
از اواخر سال 1880 تا 1990 به تدریج عقاید «هامسون» دوچارتغیر گردید. و گرایشهای جدیدی در نحو تفکر وی ایجاد شد که در باقی مانده عمر وی ثابت ماند.
هامسون بسیار به المان و فرهنگ آن علاقمند بود. سالهای اقامت وی در امریکا ؛باعث شده بود که وی نسبت به جهان «انگوساگسون » نظری منفی پیدا کند. و به شدت از امپریالیسم انگلستان که دران زمان قدرت بزرگی محسوب می شد؛ انتقاد میکرد. به ویژه سرکوب وحشیانه «بوئر» ها* توسط انگستان بسیار «هامسون» را بسیار متاثر کرد.
با گذشت زمان هامسون بیشتر وبیشر نسبت به تحولات جدید دید انتقادی می یافت و خواهان باز گشت به گذشته بود. وی به شدت از سیستم سرمایه ؛ صنعتی شده و دمکراسی جدید انتقاد می کرد و آرزوی با گذشت به روابط ماقبل سرمایه داری در سیاست و اخلاق را داشت؛ و خواهان نزدیکی به طبیعت ؛ اقتصاد روستایی و پیوند های فطری بین انسانها بود.
در جریان جنگ جهانی اول با وجود اینکه نروژ اعلام بی طرفی کرد؛ اما «هامسون» آشکارا حمایت خود را از المان اعلام کرد.و در سالها 1930 به مخالفت شدید بر علیه سیوسالسیم و استالینزم پرداخت وبا گشت زمان به ابراز نظریاتی پرداخت که به ایده ها سوسیال ناسیونالسیم و فاشیست نزدیک بود.
در زمانیکه چنگ جهانی دوم شعله ور شد ؛ «هامسون» 80 ساله بود و قدرت شنواییش به شدت کاهش یافته بود. وی ازاینکه نمی تواند به رادیو گوش دهد شکایت میکرد و احساس تنهایی می نمود . در اوریل سال 1942 مغزش خونریری کرد و درسال 1944 نیز یکبار دیگر این اتقاق برایش رخ داد. وی در این زمان اطلاعات مربوط به جنگ را از طریق روزنامه «ملت ازاد» و » رونامه عصر»
Fritt Folk- Aftenposten
دریافت میکرد که هر انها به هواداری نازیها می پرداختند.
در دوران اشغال نروژ توسط هیتلر «هامسن» چندین مقاله به طرفداری از آلمانی ها نوشت.دراین مقاله وی خواهان ان بودکه نیرویهای مقاومت سلاح های خود برزمین بگذارند و بجای آن با اشغالگران همکاری کنند.
در طول سالها چنگ «هامسن» چند بار با فرمانده نظامی المان در نروژ وسایر مقامات آلمانی تماس گرفت و تقاضای آزادی افرادی را در بدست نازیها اسیر؛ویا محکوم به اعدام و یا به اردوگاه های زاندانی ها فرستاده شده بودند ؛خواستارشد.
در ماه جولای سال 1943 «هامسن» با هیتلر ملاقات کرد . دراین ملاقات وی از شرایط اشغال نظامی کشورش گله کرد درخواستار برکنار فرمانده نظامی المان در نروژ گردید. هیتلر که مایل نبودبا «هامسون» درباره سیاست صحبت کند عصبانی شد و «هامسون» را ازاتاق ملاقات بیرون کرد.
با این وجود تا پایان جنگ وی به هواداری خود از هیتلر والمانی ها ادامه داد.
با پایان گرفتن جنگ «هامسون» بدلیل هواداری از نازیها در خانه خود در «نورهلم» زندانی شد و بعد مدتی در بیمارستان بستری کردند و بعد به خانه سالمندان فرستاده شد. ولی یک بار دیگر بخش بیماران روانی در اسلو فرستاده شد و بار دیگر به خانه سالمند منتقل گردید و بالاخره درسال 1974 به خانه اش در نورهلم باز گشت.
مدت بستر بودن «هامسن» در بیمارستان روانی چهار ماه طول کشید از اواسط اکتبر سال 1945 تا 11 فوریه سال 1946. وی در طول این مدت توسط دو تن از روانپزشگان معاینه شد . این دو راونپزشگ در یک گزارش 83 صفحه ای در باره وضعیت روانی «هامسن» نوشتند . در این گزارش قید شده که هامسن نه در هنگام بستری بودند در بیمارستان روانی ونه قبل از آن هیچگونه بیماری روانی نداشته و تنها دوچار ضعف دائم توانایی روحی است . و به همین دلیل قابل محاکمه شده نیست. بعد ها خیلی این امر را مطرح کردند که این نظریه توسط روانپزشگان به خواست مقامات مسئول که برایشان خوشامد نبوده یک یرنده جایزه نوبل در ا دبیات را به زندان بفرستند؛ داده شده است . بسیار ی از محققین ادبیات آخرین کتاب هامسن تحت عنوان » کوره راه های پوشیده شده» را دلیل براین می داند که نظریه روانپرشکان اشتباه بوده است. «هامسن» خود معاینات روانی را تحقیر امیز و کاملا غیر ضروری می دانست . وی در اولین دادگاهی که برای محاکمه وی در 23 جولای سال 1945 تشکیل شد؛ ه اظهار داشت که مسئولیت تمام آنچه بخاطرانها به محاکمه شیده شده؛ را بعهده می گیرد و مایل به نحوی شرافنمند از خود دفاع کند.

«هامسن «کتاب » در کوره راه های پوشیده شده» را پس از بازگشت به «نورهلم» نوشت . در این زمان وی کاملا کر بود و بینائیش کاهش یافته بود و دستانش بشدت می لرزیدند. اما با این وجود توانست کتاب تمام کند . کتاب شرح رخدادها زمان جنگ تا محاکمه وی است. » در کوره راه های پوشیده شده» در سال 1949 همزمان با 90 سالگی هامسن انتشار یافت . منقدین ادبی این کتاب را بعنوان سندی گویا در باره انسان ارزیابی کرده اند

هامسون در سال 1920 برنده جایره ادبی نوبل گردید
از جمله اثار وی می توان از «پان» ؛ «معما» و»ویکتوریا» نام برد.
منابع:
ویکی پدیا
دانشنامه بزرگ نروژی
• کشتار شیگاگو :

در 4 ماه مای سال 1886 کارگران برای بدست اوردن حق 8 ساعت کار در روز در شیگاگو دست به اعتصاب زدند و بدنبال ان تظاهراتی در میدان «های مارک» شیگاگو ازسوی کارگران اعتصاب کننده برگزارشد. دویست پلیس برای سرکوب و متفرق کردن تظاهرات فرستاده شد . در حین تظاهرات از یک کوچه بمبی بسوی پلیس پرتاب گردید و بدنیال ان بین پلیس وتظاهر کنندگان تیراندازی رخ داد. در این جریان هفت پلیس و بیست ویک مغترض بشدت زخمی شدند.
بعد از حادثه هشت تن از رهبران کاگران دستگیر و چهارتن انها به داراویخته شددند. ویک نفراز دستگیر شدگان نیز درزندان خودکشی کرد و سه نفر باقی ماند درسال 1893 بعد از انکه معلوم گردید هیچ یک از انها مقصرنبوده اند ؛ آزاد شدند
اعدام شدگان این حادثه از اعضای جنبش انارشیستی در شیگاگو بودند
ازآن پس روز اول ماه می ؛ روزجهانی کارگران؛ بیاد بود مبارزان اعدام شده وتاکید بر ادامه جنبش کارگری؛ تظاهرات کارگری در سراسر جهان برگزار می شود.
منبع :
ویکی پدیا

انارشیست

آنارشیسم در زبان سیاسی به معنای نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت، یا به طور کلی جامعه‌ای فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است. آنارشیسم برخلاف باور عمومی، خواهان «هرج و مرج» و جامعهٔ «بدون نظم» نیست، بلکه همکاری داوطلبانه را درست می‌داند که بهترین شکل آن ایجاد گروه‌های خودمختار است. طبق این عقیده، نظام اقتصادی نیز در جامعه‌ای آزاد و بدون اجبار ِ یک قدرت سازمان‌یافته بهتر خواهد شد و گروه‌های داوطلب می‌توانند بهتر از دولت‌های کنونی از پس وظایف آن برآیند. آنارشیست‌ها به طور کلی با حاکمیت هرگونه دولت مخالفند و دموکراسی را نیز استبداد اکثریت می‌دانند (که معایبش کمتر از استبداد سلطنتی است). آنارشیسم خود زیرنحله‌های پرشماری دارد، که جز در یکی دو اصل بنیادین شباهت چندانی با هم ندارند. این خود تا حدی خاسته از ماهیت آنارشیسم است که وجود خویشتن را در نفی و مخالفت می‌جوید. ماهیت آزاد و غیرمتمرکز آنارشیست‌ها، در سازمان‌نیافتگی نسبی تشکیلات ایشان پیداست. ایشان ضمن التزام به اصول بنیادین آنارشیسم در تفسیر این اصول و به فعلیت درآوردن آنها اختلاف‌های اساسی دارند. مهم‌ترین این اصل‌های بنیادین چنان که پیشتر گفته شد، نفی حکومت است؛ یعنی عصارهٔ تفکر آنارشیستی تأکید بر آزادی فرد است. این تأکید منجر به تقبیح و مخالفت با هر گونه اقتدار بیرونی (خاصه حکومت) که مانعی در رشد و تعالی آزاد فرد تلقی می‌شود، می‌گردد
منبع : دانشنامه آزاد ؛ ویکی پدیا

جنگ بوئر

مهاجران هلندي كه به افریقا مهاجرت کردند «بوئرها» ناميده مي شدند (بوئرها در زبان هلندي به معني كشاورزان است) .

این مهاجران  جمهوری «ترانسوال»
Transvaal
در در افریقای جنوبی بنیاد نهادند.

در سال 1877 ميلادي انگلستان تمام ترانسوال را متصرف شد ، اما در جريان جنگ بوئرها توانستند انگلیسی ها را جمهوري كوچك خود بيرون رانده مي شوند.

با كشف طلا در سال 1886 ميلادي با کشف طلا در جمهوري ترانسوال؛ بار ديگر انگیسی ها به مایل به تسخیر ای کشور کوجک و سرکوب مردمان دلارش گرفتند..

«جوزف چمبرلن» ، نخست وزير انگلیس تهديدها عليه «پل كروگر»
Pal Kruger
رئيس جمهور كهنسال ترانسوال را شدت مي بخشد اما «پل كروگر» يك دهقان سرسخت بود كه به شدت مصمم به حفظ استقلال ترانسوال بود.

سرانجام در روز 11 اكتبر سال 1899 ميلادي ، «چمبرلن» به «كروگر» اعلان جنگ مي دهد ، كشور آزاد اورانژ نيز به ترانسوال مي پيوندد.بوئرها با يك یاشجاعت بی نظیری در مقابل مهاجمان انگابسی که دران تاریخ تنها ابرقدرت آن زمان جهان بود ؛ايستادگي کردند..

جنگ انگلیسیها عليه» بوئرها» ، نقریبا دو سال ونیم طول مي انجامد ، در اين جنگ براي نخستين بار اردوگاه هاي كار اجباري اسيران جنگي باب مي شود.

در طول این نبرد انگلیسیها با سيم هاي خاردار اردوگاههايي را ايجاد مي كند و 200000 بوئر شامل مردان ، زنان و كودكان را در شرايط بسيار نامطلوبي در اين اردوگاه ها جاي مي دادند . در پايان جنگ بيش از 30000 نفر در اين اردوگاه ها قرباني شدند.

سرانجام انگلیسیها ها در پيروس به پيروزي نهايي بر «بوئرها» دست يافتند و در روز 31 مه سال 1902 ميلادي با امضاي پيمان «ورينايگينگ» این جنگ به پایان رسید.

به اين ترتيب ، در روز 11 اكتبر سال 1899 ميلادي دومين جنگ بريتانيا عليه بوئرهاي ترانسوال و اورانژ آفريقاي جنوبي آغاز مي شود.جنگي كه در آن از 100000 چريك بوئر 7000 نفر كشته مي شوند و 30000 غيرنظامي بوئر در اردوگاه ها جان مي بازند.

بريتانيا 500000 سرباز به جنگ عليه بوئرها اعزام كرده بود كه 22000 نفر آنها در جنگ به قتل مي رسند.

جنگ بی رحمانه انگلیسی ها در بین مردم شمال اروپا و آلمان باعث بدبینی مردم شد و روشنفکران این کشورها بشدت از اقدامات انگلیسیها انتقاد کردند.

بیان دیدگاه